بابا ا ب و تا حالا برات چندتا کادو سوغاتی آورده یک جغجغه که خیلی دوستش داری یک عروسک کیتی که برات شعر می خونه و عاشقی و یک عروسک پارچه ای که همیشه کنارت عشق مامان و بابا کیه مطهره مطهره
نی نی مطهره مامان، شما یک پلنگ صورتی داری که خیلی دوست داری موقع خواب پیشت باشه، همین طور یک سرهمی شلوار و دو بنده داری که خیلی دوستش داری و صبح که بیدار میشی گریه می کنی که اون رو تنت کنیم و بعد هم می گی در در ، آخه دوست داری ببریمت بیرون
عسل بابا و مامان برای اولین بار رفت دریا برخلاف تصور مامان و بابا با چار دست و پا رفت سمت اب دریا بعد هم کلی با مامان بابا شنا کرد مادر بزرگ هم بود عسلی تهران هم رفت